در جهان امروز مفهوم توسعه اقتصادی تغییر کرده است. دیگر رشد سرمایه مالی کشورها به عنوان میزان و مقیاس توسعه اقتصادی کشورها سنجیده نمیشود و نقش سرمایه انسانی به عنوان باارزشترین ذخیره هر ملت در کنار معیارهای پولی و مالی دیده میشود. از این منظر، در جهتگیری و سیاستگذاری کلان اقتصادی، در نظرگرفتن قشرهای مختلف بهویژه زنان، توجه ویژهای میطلبد.
به گزارش مهرخانه، این روزها با وجود آنکه بر مشارکت اجتماعی و اقتصادی زنان تأکید بسیار زیادی میشود اما برخورد شعاری با حضور زنان در فعالیتهای اقتصادی باعث شده است که نگاهی سطحی به این موضوع در بدنه اجرایی کشور بهوجود آید که عملاً دردی از مسائل زنان را دوا نخواهد کرد.
در پیش گرفتن رویکردهایی که تنها نگاهی کمی به حضور اقتصادی زنان و اشتغال آنان دارد، بدون توجه به مسائل ریشهای زنانی که در آمار زنان شاغل قرار میگیرند، موجب پیامدهایی خواهد شد که هم سرمایه انسانی را در فرآیند توسعه دچار مخاطره خواهد کرد و هم پایداری فعالیت اقتصادی زنان را در بازه زمانی بلندمدت تهدید میکند.
واقعیتهای آماری در رابطه با اشتغال زنان در ایرانواحد اطلاعات اکونومیست در گزارش سال ۲۰۱۶ خود، عملکرد کشورهای مختلف را در ۶ حوزه برای محاسبه نرخ فرصتهای اقتصادی برای زنان، بررسی کرد. این گزارش در ۶ حوزه اصلی و چند زمینه فرعی، وضعیت اشتغال زنان را سنجیده است. ایران در میان ۱۱۳ کشور حاضر در گزارش، به ترتیب در زمینه آموزش تخصصی نیروی کار زن در رتبه ۱۰۲، دسترسی زنان به اعتبارات پولی در رتبه ۶۲، تحصیلات زنان در رتبه ۸۲، محیط کار در رتبه ۸۲ و در زمینه قوانین اجتماعی مربوط به زنان در رتبه ۱۱۱ قرار گرفت. ایران درآخرین فاکتور یعنی سیاستهای شغلی که برابری دستمزد زن و مرد، محدودیتهای جنسیتی و وضعیت مادران شاغل در زمان بارداری و شیردهی را میسنجد، رتبه ۱۱۰ را کسب کرد. همچنین شاخص فرصتهای شغلی برای زنان در ایران رتبه کلی ۱۰۳ را به خود اختصاص داده است.
سردرگمی زنان در میانه تعارضهای نقشی بین خانه و محل کارافزایش اهمیت پرورش فرزندان در کنار میل بیشتر به رفاه و امنیت اجتماعی، باعث شده است زنان بیش از گذشته به سمت اشتغال سوق پیدا کنند و در کنار آن دچار مسؤولیتهای مضاعف در محل کار و محیط خانوادگی باشند. آنچه مسلم است شیوه حضور زنان در فعالیتهای اقتصادی باید در سیاستگذاری کلان کشور دیده شود و الگوهای اشتغال زنان با توجه به محدودیتها و شرایط خانوادگی آنان تدوین شود که در اینصورت بخش قابل توجهی از مسائل واقعی زنان شاغل رفع خواهد شد.
زنان به علت برخورداری کمتر از سرمایههای مادی و انسانی دارای بهرهوری نسبتاً پایینی هستند زیرا ازدواج، بارداری و پرورش کودک موجب ترک شغل و عدم کسب مهارتهای شغلی میشود. از این گذشته، مشاغلی که بیشتر با ویژگیهای مراقبتی زنان مطابقت دارد، غالباً شامل کارهایی است که درآمد کمتر، مهارت پایینتر و تأمین اجتماعی و پیشرفت کمتری را به همراه دارد.
الگوی بهینه اشتغال زناندر زمینه اشتغال زنان و تأثیرات آن بر خانواده و اجتماع، پژوهشها و مقالات زیادی انجام شده است که در هر یک از آنان به یکی از ابعاد تأثیرگذاری اشتغال زنان اشاره شده و در آنها آثار مثبت و منفی اشتغال مطرح و راهکارهایی نیز پیشنهاد شده است.
عموم کارشناسان، الگوهای پیشنهادی برای افزایش اشتغال زنان را در قالب سیاستهای حمایتی زنان مطرح میکنند که بیشتر آنها شامل در نظر گرفتن تسهیلاتی برای مادران باردار و یا مادران دارای فرزند میشود اما متأسفانه این سیاستهای حمایتی در اقتصاد ایران چندان متعارف نیستند و ضمانت اجرایی ندارند. علاوه بر آن، نحوه تأمین هزینههای آن نیز مشخص نشده است؛ در حالیکه بسیاری از آنان در قانون پیشبینی شدهاند.
برای دستیابی به یک الگوی بهینه برای اشتغال زنان کشور باید مجموعهای از عوامل فردی، فرهنگی، اجتماعی و سازمانی مورد توجه قرار گیرد که در تحقیقی که توسط مریم رفعتجاه به عنوان "مسائل و چالشهای اشتغال زنان در ایران" انجام شده، به این الگو اشاره شده است. در مدل پیشنهادی سعی شده است عوامل تأثیرگذار در الگوی بهینه اشتغال زنان در قالب یک دستهبندی سهگانه به صورت نظاممند معرفی شود که نمودار زیر این الگو را به صورت ساده و جزئی نشان میدهد:
«مسائل و چالشهای اشتغال زنان در ایران از دیدگاه شاغلان پستهای مدیریتی»، رفعتجاه، مریم، 1392
توسعه مشاغل خانگی و انعطافپذیرمحمدرضا زیبایینژاد در پژوهشی جامع تحت عنوان «اشتغال زنان؛ عوامل، پیامدها و رویکردها» با اشاره به پیامدهای اشتغال زنان و تأثیرات آن بر خانواده و نقشهای جنسیتی زنان، مدلهایی را برای اشتغال زنان پیشنهاد کرد. این پژوهشگر در مقاله خود وضعیت اشتغال زنان را در عصر حاضر و با رویکردی دینی بررسی کرده و ضمن آسیبشناسی سیاستهای دولت در عرصه اشتغال، بر اصلاح قوانین و سیاستهای موجود و ضرورت ارائه الگویی جنسیتمحور برای اشتغال زنان تأکید کرده است.
فعالیتهای خانگی با وجود سنگینی آن از این ویژگی برخوردارند که میتوانند بر اساس میل زن و اقتضائات دیگر زندگی از جمله فرزندپروری تنظیم شوند. انعطافپذیر شدن فعالیت زنان و امکانپذیر شدن انجام تمام یا بخشی از فعالیتهای شغلی در خانه، زنان را قادر میسازد که با آرامش بیشتری میان وظایف خانگی و شغل خود سازش ایجاد کنند.
این پژوهشگر با ارائه این الگو پیشنهاد داد که میتوان با تمهیداتی کارفرمایان را راغب ساخت که با بازتعریف فعالیتهای سازمانی، بخشی از وظایف شغلی را به صورت پروژهای تعریف کنند و این کار میتواند موجب صرفهجویی در فضای کاری و هزینهها شوند. به عنوان مثال در اداراتي كه چند كارمند در دبيرخانه به تايپ اشتغال دارند، ميتوان فعاليتهاي غيرفوريتي را به افرادي سپرد كه در خانه به كار اشتغال دارند و محصول كار را در تناوبهاي زماني خاصي به اداره مرجع تحويل ميدهند. همچنیندر مراكز پژوهشي به جاي آنكه كادر علمي خواهران را به حضور در محل كار موظف كرد، ميتوان با معادلسازي ساعات كار با صفحات مقالات پژوهش، بخشي از ساعات كار آنان را آزاد كرد.
ايجاد و تقويت كانونهاي كارآفريني خانگي نيز در همین ایده توسط پژوهشگر ارائه شده است. در این پژوهش زمینههای فعالیت این کانونها در سه بخش تعریف شده است: اول، مهارتافزايي زنان در فعاليتهاي چون خياطي و گلدوزي كه به كاهش هزينههاي خانوار كمك ميكند؛ دوم، طراحي مشاغل جديد متناسب با ويژگيهاي عصر اطلاعات كه در خانه قابل پيگيري باشد و سوم، بازاريابي در عرصه داخلي و بينالمللي براي فعاليتهاي هنري، صنايع دستي و محصولاتي كه زنان در خانه توليد ميكنند.
توسعه مشاغل نیمهوقت و دورهایالگوی پیشنهادی بعدی محمدرضا زیبایینژاد، توسعه مشاغل نیمهوقت و دورهای برای زنان شاغل است. به عقیده این پژوهشگر، هماكنون شمار بسياري از زنان شاغل در كشورهاي صنعتي به كار نيمهوقت اشتغال دارند و اين موضوع افزون بر آنكه منافع كارفرما را براي دستيابي به بازار كار زنانه تأمين ميكند، رضايت خاطر قشرهاي پرشماري را نيز در پي دارد. البته از آنجا كه كارفرمايان فعاليتهاي پروژهاي را به دليل كاهش تعهدات مالي آنان، از جمله حق بيمه، بيشتر ميپسندند، چنين پيشنهادي ميتواند زمينهاي براي فرار از تعهدات كارفرما باشد. بر اين اساس، ميتوان طرحي ارائه داد كه در آن كارورزان رابطه استخدامي خود را حفظ ميكنند اما ساعات كار آنان با محصول كار معادلسازي شده و بخشي از زنان، خود در خانه يا به طور شناور به كار ميپردازند.
اشتغال مشارکتیمقالهای تحت عنوان «اشتغال پارهوقت و مشارکتی؛ راهکاری مؤثر برای کاهش بیکاری زنان» نوشته علیرضا امینی و زهره حجازیآزاد، با هدف افزايش مشاركت زنان و ارائه راهكاري در استفاده از نيروي كار زنان، اشتغال پارهوقت و مشاركتي را پيشنهاد میکند. نويسنده در این مقاله با بررسي مباني و پيشينه پژوهش در موضوع، به عوامل مؤثر در گسترش مشاغل پارهوقت اشاره و وضعيت حقوقي و قوانين ايران را در اين زمینه بررسي ميكند. این مقاله به مراجع مديريت و برنامهريزي كشور پيشنهاد ميدهد كه در قوانين نيمهوقت اشتغال زنان تجديدنظر كنند و زمينه را براي اشتغال پارهوقت و مشاركتي آنان فراهم آورند.
در این مقاله منظور از مشاغل مشارکتی این است كه 2 نفر مسؤوليتهاي متعلق به يك شغل تماموقت را ميپذيرند و زمان را بين خود براساس ترتيبهاي خاصي كه كارفرما معين کرده است، تقسيم ميكنند. عموميترين گونه مشاغل مشاركتي به صورت دو قسمت كردن يك شغل تماموقت به دو شغل پارهوقت است. به عنوان مثال اگر 2 منشي يك پزشك كار را بين خود به گونهاي تقسيم كنند كه نيمي از روزهاي هفته را فرد اول و نيم ديگر هفته را فرد دوم سركار بيايد، يا اگر 2 معلم يا دبير چنين تقسيم كاري را براي تدريس در مدرسه پيش گيرند، به آن مشاغل مشاركتي گفته ميشود.
نخستين فايده توسعه اينگونه مشاغل آن است كه فرصتهاي شغلي به شكل عادلانهاي بين جويندگان كار تقسيم ميشود و به كاهش بيكاري زنان در كوتاهمدت كمك بسيار ميكند. همچنين در دورههاي ركود اقتصادي و در نتيجه كاهش مشاغل، تقسيم مشاغل موجود به صورت پارهوقت و مشاركتي بين نيروي كار ميتواند راهحلي كمكي براي كارفرمايان بهشمار آيد. از سوي ديگر، با گسترش و رونق بازار، كارفرمايان ميتوانند با استخدام نيروي كار پارهوقت و افزايش زمان توليد، ظرفيتهاي توليدي خود را افزايش و به نيازهاي بازار پاسخ دهند. بنابراين از توسعه مشاغل مشاركتي ميتوان به منزله ابزاري براي انعطافپذير كردن بازار كار نيز بهره جست.
فرصتهای اشتغال زنان در حوزه ICTدر سالهای اخیر بهکارگیری ICT (فناوری اطلاعات و ارتباطات) ابعاد مختلف زندگی بشر را متأثر ساخته و تحولات شگرفی را در بعد اقتصادی و اجتماعی بهوجود آورده است. ICT آثار گستردهای بر نوع ساختار اشتغال دارد و همه سطوح اشتغال را دستخوش تغییر و تحولات زیادی کرده است. این فناوري بر ساختار مشاغل نیز تأثیر گذاشته و ماهیت مشاغل در جوامع را از طریق کاهش متوسط سختی کار، فکريتر شدن، ناپایدارتر شدن و تخصصیتر شدن مشاغل، متحول کرده است.
پژوهشی تحت عنوان «بررسی عوامل مؤثر بر اشتغال زنان با تأکید بر استفاده از ICT» نوشته منیره دیزجی به فرصتهای شغلی فناوری اطلاعات برای زنان میپردازد. نویسنده مقاله معتقد است که توجه به وضعیت اشتغال زنان، هدایت آنها به بازار کار و بررسی دقیق عوامل مؤثر بر آن میتواند زمینه بهرهگیري بهتر از این نهاده مهم اقتصادي را فراهم آورد. امروزه ICT به سرعت در حال گسترش است که نه تنها باعث از دست رفتن مشاغل نمیشود بلکه مشاغل متعددی را در همه بخشهای صنعتی، کشاورزی و خدماتی ایجاد میکند که متناسب با ویژگیهای جنسیتی زنان است. نتایج این تحقیق نشان داده است که فناوری اطلاعات تأثیر مثبتی بر اشتغال زنان در کشورهای مختلف جهان داشته است؛ به طوریکه آمار اشتغال زنان را در این کشورها افزایش داده است. بر اساس نتایج بهدست آمده، نویسنده پیشنهاد داده است که میتوان با برنامهریزي در در این راستا زمینه افزایش اشتغال زنان را فراهم کرد.
گسترش کسبوکارهای مبتنی بر کارآفرینی زنانامروزه بسیاری از مقالات و پژوهشهای انجامشده در زمینه اشتغال زنان، بر کارآفرینی زنان تأکید دارند و ترویج این الگو را تنها راه مؤثر برای مقابله با موانع اشتغال زنان از جمله تبعیضهای جنسیتی و کمبود شغل مناسب برای زنان میدانند. زنان به دلایل متعددی نظیر بیکاری، کاهش دستمزدها و نارضایتی از شغل قبلی وارد کارآفرینی میشوند اما باتوجه به آمارهای رسمی، سهم اشتغال زنان در کشور تنها 10 درصد است و نرخ بیکاری در میان زنان بهخصوص نیروی تحصیلکرده افزایش قابل توجهی داشته است.
با توجه به توسعه سهم زنان در اقتصاد ملی و مقابله با بحران بیکاری زنان، ضروری است شرایط لازم برای توسعه و کارآفرینی زنان فراهم شود تا زنان با ایجاد کسبوکار و فرصتهای شغلی برای خود و دیگران بتوانند معضل کنونی جامعه را پایان دهند. این درحالیست که کارآفرینان زن در کشور همچنان با موانع و مشکلات زیادی مواجه هستند. بنابراین با بررسی این موانع و مشکلات مسؤولان باید برای اتخاذ سیاستهای اصولی و مناسب به منظور توسعه کارآفرینی زنان در جامعه دست به کار شوند.
الگوهای جهانی اشتغال زنان/ ساعات کاری انعطافپذیردر برخی کشورها سیاست انعطافپذیر کردن ساعات کار زنان اجرا شده است که هم منافعی برای کارفرما دارند و هم از تعارض میان نقش خانگی و اشتغال کاسته است. فکر شناور ساختن ساعتهای کار ابتدا در کشور آلمان با نیت گشودن گره ترافیکی شهری بهوجود آمد ولی پس از آن به عنوان یک استراتژی برای بهبود زندگی شغلی کارکنان ابتدا در کانادا و سپس در دهه 70 میلادی به ایالات متحده راه یافت؛ به طوریکه در سال 1978، 29 درصد سازمانهای آمریکایی این روش را به کار بستند.
در سال 1990 بیش از 60 پژوهش در زمینه برنامه شغلی انعطافپذیر انجام و مشخص شد که اجرای چنین برنامههایی به کاهش غیبت کارکنان و افزایش خشنودی شغلی آنان کمک کرده و بهرهوری کارمندان را افزایش داده است. همچنین در کاهش تعارض نقش کاکنان مؤثر بوده و بهرهوری کل سازمان را افزایش داده است.
سهم مشاغل پارهوقت در کشورهای توسعهیافتهاز سال 1960 درصد اشتغال زنان در كارهاي پارهوقت در ميان كشورهاي توسعهیافته به گونهاي فزآينده رشد كرده و اين سير در دهه 1980 همچنان ادامه داشته است. در دهه 1990 سهم كار پارهوقت در كل اشتغال در اكثر كشورهاي صنعتي توسعهيافته براي مردان و زنان رو به افزايش نهاد، ولي در كشورهاي آمريكاي لاتين و كارائيب اين نوع مشاغل كاهش يافت. سهم زنان از كارهاي پارهوقت در كشورهاي صنعتی و توسعهیافته به طور متوسط 80 درصد است. تفاوت در سهم مشاغل پارهوقت در كشورها تحتتأثير عوامل بسياري است كه از آن جمله ميتوان به سياستهاي عمومي براي مشاغل پارهوقت، نگرش به كار و قوانين و مقررات اشاره كرد. با وجود تفاوت سهم مشاغل پارهوقت در بين كشورها، سهم بالاي زنان در اين گروه از مشاغل نمايان است.
وضعیت کارآفرینی زنان در جهاندر حال حاضر نیمی از جمعیت 3.4 میلیاردی نیروی کار در جهان را کارآفرینان تشکیل میدهند. بر پایه گزارش دیدهبان جهانی کارآفرینی در سال 2006 از هر 100 تن در جهان 7 زن کارآفرین میشوند. زنان کارآفرین در آمریکا از سال 1997 تا 2003، 9.1 میلیون شغل تازه پدید آورده و باعث اشتغال 27.7 میلیون تن شدهاند.
هماکنونن، زنان کمابیش 40 درصد از کل مشاغل در بخش خصوصی را بهدست گرفتهاند و 80 درصد از کارگران پرکار نیز زنان هستند که بیش از 3.6 تریلیون دلار درآمد حاصل از فروش ایجاد کردهاند. کارآفرینی زنان در بریتانیا از 3.3 درصد در 2003 به 3.9 درصد در سال 2004 افزایش پیدا کرده است و از هر چهار زن یک نفر به کار تازه میپردازد. زنان کارآفرین در کانادا نقشی برجسته در اقتصاد آن کشور دارند و در سالهای 1991 تا 1999 شتاب افزایش مشاغلی که بهدست زنان ایجاد شده، 2 برابر شتاب افزایش فعالیت شرکتهای کانادایی بوده است. اینگونه فعالیتها در همه ایالات کانادا با سرعت رو به افزایش است. شمار بنگاههای در اختیار زنان، بیش از یکسوم مشاغل و دادوستدهای این کشور بوده و برای 1.7 میلیون کانادایی شغل ایجاد شده است. افزایش خوداشتغالی در 20 سال گذشته در کانادا برای مردان 74 درصد و برای زنان 256 درصد بوده است.
انتهای پیام/ 950815